از شیر گرفتن پرهام
دیگه کم کم وقت از شیر گرفتنت بود آخه خیلی بد عادت شده بودی و برا شیر خوردن عادت های بدی کرده بودی این بود که دیگه تصمیم گرفتم از شیر بگیرمت یعنی در یکسال و هشت ماهگی . اوایل کمی عذاب وجدان گرفتم که زود گرفتمت ولی الان که می بینم چقدر خوب و آروم شدی ، غذا خوب می خوری ، بهانه گیری نمی کنی ، شب خوب می خوابی کمی خوشحالم . روز اول که از شیر گرفتم کمی بهانه گیری می کردی و از روز دوم دیگه کمتر سراغ جی جی میومدی . بعد از یک هفته هم از شیر شب گرفتمت سه شب اول رو شب ها پا می شدی و گریه می کردی ولی از شب چهارم آروم خوابیدی ، الان هم شب ها پا میشی و آب می خوری و دوباره آروم تو بغلم می خوابی ، چیزی که همیشه آرزوم بود یعنی بدون شیر خوردن تو بغلم بخوابی...