پرهامپرهام، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه سن داره

شاهزاده کوچولوی ما

اولین روز مهد رفتن پرهام جون

1393/1/18 10:02
نویسنده : مامانی
104 بازدید
اشتراک گذاری

16 فروردین اولین روزی بود که پسرم رفتی مهد ولی متاسفانه 3 صبح همون روز به دلیل بی احتیاطی مامانی کلی بالا آوردی و صبح هم کمی  تب کردی حالت خیلی بد نبود برا همین با مامان جون رفتیم مهد من کمی وایستادم و بعد از اومدن مربیت رفتم اداره ولی مامان جون همون جا داخل مهد موند اولش خوب بودی ولی بعد که خوابت گرفته بود به دلیل اینکه تو سکوت عادت کردی بخوابی شروع به بیقراری کردی  بعد از کمی چرت زدن دیگه شروع به گریه کردن کردی برا همین مامان جون زنگ زد و گفت که خیلی گریه میکنی سریع اومدم دنبالت در اتاقتو که باز کردم و دیدم هق هق داری گریه میکنی دلم می خواست بترکه محکم تو بغلت گرفتمو بوسیدمت سریع آروم شدی اون روز 2 ساعت مهد بودی بردمت خونه بعد هم به دلیل تب و اسهالی که شدی دیگه نبردمت مهد ولی ان شاا... از شنبه دوباره میری دیروز صبح حین رانندگی تو فکر تو غرق شده بودم و گریه هات تو مهد همش جلو چشمم بود و خودمو سرزنش میکردم و می گفتم شاید من اصلا مادر خوبی نیستم که میزارمت مهد خدا کنه زود به مهد عادت کنی که یکهو صدای برخورد شدید ماشین حواسمو جمع کرد به خودم که اومدم دیدم محکم زدم به ماشین جلویی و ماشینو داغون کردم. 

خلاصه عزیزم مهدت هم شده همه دلواپسی منو و هق هق های تو که از ذهنم پاک نمیشه.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامانی درسا
21 فروردین 93 1:52
عزیز تولدت مبارک انشاالله همیشه سلامت باشی و شاد