پرهامپرهام، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 2 روز سن داره

شاهزاده کوچولوی ما

یکی دیگه از دندونای عشقم داره در می یاد

1393/2/13 10:16
نویسنده : مامانی
104 بازدید
اشتراک گذاری

پسر گلم از دیروز دوباره اسهال شدی و کمی داغ میشی بازم داره یه مروارید دیگت جوونه میزنه این بار نمی دونم چقدر طول بکشه تا در بیاد تا الان 6 تا دندون داری چهار تا بالا و دو تا پایین . عزیز دور دونه ی مامان فکر کنم کمی هم درد داری آخه شب ها کمی بدخوابی داری میکنی . امروز به مهدت زنگ زدم و سفارش کردم که مواظبت باشن و بهت پودر ORS حتما بدن که زیاد تشنه میشی ، همکارم میگه زندگی تو همش شده پسرت اما من میگم مادر بودن همینه عزیزم ...

مادر بودن یعنی بوسیدن سر انگشتای کوچولو ی پسرک

مادر بودن یعنی بوییدن عطر خوش زیر گلوش وقتی مثل یه فرشته خوابیده

مادر بودن یعنی زمان های شگفت انگیز شیر خوردنش

مادر بودن یعنی خندیدن های بی دلیلش

مادر بودن یعنی نشون گرفتنت با انگشت خوشگلش تو یه جمع شلوغ و ماما گفتنش

مادر بودن یعنی غرق شادی شدن از بغل کردنش

مادر بودن یعنی دالی بازی

مادر بودن یعنی  خراب شدن دنیا رو سرت وقتی صدای گریه شو میشنوی

مادر بودن یعنی کم خوابی

مادر بودن یعنی سرمست شدن از دیدنش

مادر بودن یعنی دیدن لبخند شیرین وقتی از خواب بیدار میشه

مادر بودن یعنی تاتی تاتی

مادر بودن یعنی عاشق یه دندون سفید و خوشگل بشی

مادر بودن یعنی منتظر همه لحظه های شروع باشی

مادر بودن یعنی بند دلت با یه ماما گفتن پاره بشه

مادر بودن یعنی عاشق یه پسر کوچولو به نام

پرهام باشی

پسندها (1)

نظرات (2)

بابایی پرهام جون
24 اردیبهشت 93 11:57
مادر اي يگانه ام خوبي ومستانه ام دوريت باشد غمم ميكند ديوانه ام اي كه تو بعد از خدا عشق صادق در زمين تا كه دلتنگ مي شوم تو هستي وهمين از شقايق گل تري كعبه ي عشق مني من طوافت ميكنم تو ز هرحج بهتري آن بهشت در پاي تو خود بگير زيرت مرا تا كه مستانه روم ماه در شبهاي تو
بابایی پرهام جون
27 اردیبهشت 93 10:34
مادر تو تمام شادی هایت را به من بخشیدی و غمهایت را در خود فرو ریخته ای، تا نفس دارم و بعد از مرگ نیز روحم فراموشت نخواهد کرد. ای خدای بزرگ! به من توانائی بده هرگز از پله های غرور بالا نروم و لحظات شادم را در کنارش باشم. کمک کن قلب رئوف و قشنگ این فرشته زمینی ات را هرگز نلرزانم و آسمان آرزوهایش را خراب نکنم.