سرماخوردگی پرهام
پسر گلم تو پست قبلی برات نوشته بودم کمی حال نداری اول من فکر میکردم از دندونات باشه ولی بعدا متوجه شدیم سرما خوردی و گلوت چرک کرده عزیزم . چند شب بود که تب میکردی و تبت بالا میرفت از اونجایی که اولین بار بود سرما خوردی و تب کرده بودی من کلی استرس داشتم نمی دونم چی شد که سرما خوردی از مهد گرفتی یا نه . هنوز بعد از گذشت یک هفته سرفه میکنی و از شدت سرفه شب ها از خواب پا میشی . حالا امشب با بابایی قراره دوباره ببریمت دکتر که اینقدر اذیت نشی گل پسرم. پرهام جونم راستی امروز راحت رفتی بغل فائزه جون و گریه نکردی البته اول که وارد کوچه مهد شدیم زدی زیر گریه و دوباره منو با وجدانم درگیر کردی ولی بغلت کردمو کمی با هم تو کوچه راه رفتیم و گنجشک ها رو بهم نشون دادیم بعدم رفتی مهد نفس مامان . پرهام نازم اینو بدون خیلی دوستت دارم و آرزوم اینه که تو مهد امنیت خاطر و آرامش داشته باشی گلم. راستی وروجک مامان تازگی ها خیلی شیطون شدی همه چی رو تو خونه بهم میریزی ولی هنوز تمایلی به راه رفتن نشون نمیدی تنبل خان مامان .
پرهام شیطون