صبح یعنی طلوع ِ تو...وقتی تکونم میدهی
تــــو بزرگـــــ تر میشی ، من نگران تر میشم
تو شیطون تر میشـــی ، من بی خواب تر میشم
تو رشد میکنــــی ، من درد میکشـــم
تو لگــد میزنی ، من تیــر میکشم
و ...
اون لحظه هاست که ... عاشـــق ترت میشم !
عشـــــــق کوچیکــــــــم ، تو که باشی درد کشیدن هم زیباست ، هیچ کس نمیدونه این روزا توی دل ِ من چی میگذره ، این روزا رو فقط تو به خاطر خواهی سپرد و خـــــــــدا ، حس ِ بی نظیــری ِ !
این پست بهونه ای بود برای اینکه بگـــم با وجود همه ی سختــــــی ها فقط 105 روزه دیگه مونده برای بغــل کردنش ، به امیــــد خدا ، دعا کنین به خوبی و سلامتی بگذره .
راستی پرهام نازم بعضی از وسایلتو هم خریدیم که برات اینجا عکس چند تاشو میذارم بعد که اتاقتو چیدم عکس کاملشو میذارم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی