17 ماهگی پرهام جون
گل پسرم17 ماهگیت مبارک . الان تو خواب ناز هستی و منم از این فرصت استفاده کردم تا چند خطی برات بنویسم . عزیز دلم این روزا جلو چشمام داری قد می کشی و بزرگ میشی ، شیرین کاری برا مامانی میکنی . خیلی خوبه که این روزای قشنگ رو کنار هم هستیم . چند تا کلمه دیگه هم میگی مثلا پنه (پنکه) - پنام (پرهام ) - چیس ( به صدای ماشین بزرگ میگی) - کش(کفش)
عاشق توپ بازی هستی ، یه کلکسیون توپ داری بازم هر جا توپ می بینی می خوای ، دلت می خواد بری پارک و بدویی و جیغ بزنی و بخندی عزیزم .
می نگارم لحظه ای که در آن تو در خوابی و من برای عزیز جانم می نگارم
وجودم سرشار از وجود نازت هست، وجودی که خدا در کالبد آن روح دمید و من مسکن آن روح شدم
لبخندی به تو بخشید که با آن لبخند، لبهایمان خندان شد و گریان شد چشمانمان با گریه تو بر چشم
اشک شوق حلقه زد بر دو دیده من با شوق تو بر با من بودن
ابری شد و بارید دو چشمم ، آن لحظه که در آن آمد دنیا فرزندم