پرهامپرهام، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 1 روز سن داره

شاهزاده کوچولوی ما

33 هفتگی پرهام

پرهام عزیزم از فردا دیگه میری تو 33 هفتگیت پسرم دیگه چیزی نمونده تا اومدنت حدودا 45 روز دیگه. نمی دونی پسرم چقدر دارم لحظه شماری میکنم برا اون لحظه ای که صحیح و سالم بدن تو رو تو بغلم . می خوام ساک بیمارستانتو کم کم ببندم ولی میگم نه زوده یه وقت فکر نکنی دیگه وقتشه و زودتر بیای . پسر نازم اتاقتم کامل چیده شده و تموم شده حالا سر فرصت عکس های اتاقتو هم میذارم . این روزا خیلی داره برام سخت میگذره از این لحاظ که هر روز نگرانتر میشم یه ساعت که تکون نخوردی دیگه می خوام دق کنم نانازم این روزا خیلی سکسکه هم میکنی البته من این سکسکه رو دوست ندارم همون تکونا و لگدهای محکمتو عاشقترم . نمی دونی بابایی چه احساسای قشنگی داره همش داره رویا پردازی میکنی ک...
13 اسفند 1391

نوشته های قشنگ بابایی

تقدیم به مامانی پرهام به خاطرصبوری در این چند ماهه که نی نی رو نگهداری میکنه و بسیار خرسندم که پسرنازم پرهام در آغوشش بزرگ می شود. روزهای زندگی ام گرم میگذرد با تو ، با تو گرم هستم و نمیسوزد عشقمان، ای خورشید خاموش نشدنی همچو یک رود که آرام میگذرد،عشق ما نیز آرام میگذرد و تویی سرچشمه زلال این دل ساعت عشق مان تمام لحظه های زندگیست ،ثانیه هایی که پر از عطر و بوی عاشقیست ای جان من ،مهربانی و محبتهایت،وفاداری و عشق این روزهایت،امیدی است برای خوشبختی فردایت میدانم همیشه همینگونه که هستی خواهی ماند،مثل یک گل به پاکی چشمهایت،به وسعت دنیای بی همتایت هوای تو را میخواهم در این حال دلتنگی،امواجی از یاد تو را میخواهم در د...
9 اسفند 1391

سی هفتگیت مبارک دلبندم

پرهام عزیزم سی هفته شده که شما فرشته ی کوچولوی نازنین، مهمون دل مامانی شدی.  انگار همین دیروز بود که حضورتو اعلام کردی.... پسر نازم، قبل از اینکه خدا تو رو به ما هدیه بده زندگی من و بابا هادی کامل و شاد بود. هر لحظه ای که در کنار هم بودیم، برامون یه لحظه ی ناب و زیبا و تکرار نشدنی بود. اینها رو برات می نویسم تا بدونی مثل بعضی از مامان باباها، بخاطر تنهایی یا پر کردن روزها و ساعتهای زندگی مون تو رو به این دنیا دعوت نکردیم. دعوتت کردیم برای اینکه میخواستیم کامل تر شیم... آخه هر آدمی بعد از ازدواج نصف دیگه ی خودش رو که پیدا میکنه کامل میشه و به بلوغ روحی میرسه. انگار یار آدم ، باعث پالایش روح آدم میشه. ...
25 بهمن 1391

شعر زیبا

عاقبت یک شب از شبهای بهار ...کودک من پا به دنیا می نهد آن زمان بر من خدای مهربان... نام شور انگیز مادر می نهد بینمش روزی که طفلم همچو گل ...در میان بسترش خوابیده است بوی او چون عطر پیچ یاسها... در مشام جان من پیچیده است پیکرش را می فشارم در برم...گویمش چشمان خود را باز کن همچو عشق پاک من جاوید باش... در کنارم زندگی آغاز کن ...
25 دی 1391

صبح یعنی طلوع ِ تو...وقتی تکونم میدهی

صبح یعنی طلوع ِ تو...وقتی تکونم میدهی تــــو بزرگـــــ تر میشی ، من نگران تر میشم تو شیطون تر میشـــی ، من بی خواب تر میشم تو رشد میکنــــی ، من درد میکشـــم تو لگــد میزنی ، من تیــر میکشم  و ... اون لحظه هاست  که  ...  عاشـــق ترت میشم ! عشـــــــق کوچیکــــــــم ، تو که باشی درد کشیدن هم زیباست ، هیچ کس نمیدونه این روزا توی دل ِ من چی میگذره ، این روزا رو فقط تو به خاطر خواهی سپرد و خـــــــــدا ، حس ِ بی نظیــری ِ ! این پست بهونه ای بود برای اینکه بگـــم با وجود همه ی سختــــــی ها  فقط  105 روزه دیگه مونده برای بغــل کردنش ، به امیــــد خدا ، دعا کنین به خوبی و سلامتی ب...
16 دی 1391

انتخاب اسم

مينويسم به عشق فرشته اي از بهشت به نام "پرهام" به معناي فرشته خوبي. فرشته اي كه وجود نازنينش يكي از بهترين اتفاق هاي زندگيمان بود. پسر گلم پس از مدت ها اسم پرهام را برایت انتخاب کردیم البته این اسم را از اول که هنوز نمی دونستیم جنسیتت چی هست رو هم انتخاب کرده بودیم ولی قطعی نشده بود.ما هم پرهام رو بدلیل معنای زیبایی که داشت انتخاب کردیم و  امیدواریم بزرگ که شدی از اسمت خوشت بیاد گلم. معنی اسم پرهام : یکی از قدیمی ترین اسم های پارسی به معنی فرشته خوبی است. همچنین به معنی پیر همه (پدر همه) می باشد. نام پارسی و کهن یکی از پیامبران اوللعزم است، عربی آن ابراهیم (برهان قاطع) و لاتین آن آبراهام و ترکی آن آبرام است. ضمنا پرهام "بسیار شاد " ...
5 دی 1391

رویاها وآرزوهای مادرانه ام

پسر قشنگم الان که داری اینا رو می خونی حتما یزرگ  شدی و برا خودت مردی شدی . دلم می خواد توی این مطلب از آرزوهام برات بنویسم و امیدوارم  تموم اونها تحقق پیدا کنه و بشی افتخار مامان و بابا . پسر گلم دلمون می خواد اول همه اخلاق خیلی خوبی داشته باشی تا همه دوست داشته باشن و بهت احترام بذارن. دلمون می خواد باهوش و زرنگ باشی تا تو جامعه برا خودت کسی بشی راستش رو بخوای من و بابایی خیلی دوست داریم یه دکتر جراح متخصص خوب بشی البته امیدوارم خودتم دوست داشته باشی . دلمون می خواد از همون بچگی پله های ترقی و پیشرفت رو یکی یکی بالا بری البته مطمئن باش منو بابایی هم از هیچی برات دریغ نمی کنیم و مثل کوه پشتت هستیم . از بدو تولد کمکت می کنیم تا ا...
26 آذر 1391

بیست و سه هفتگیت مبارک

پسر نازم الان که دارم برات می نویسم صبح زود هست و آهنگ های ناز کودکانه هم برات گذاشتم تا صبح پر انرژی و شادی رو با هم شروع کنیم . ناز پسرم هم داره وول می خوره و کیف میکنه. پسرم تو این هفته  با فشار دادن کف پات به دیواره ی رحم ، خودت رو به تنهایی برای برداشتن نخستین قدمهات آماده می کنی . طول قدت به حدود 27 سانتیمتر رسیده و وزنت از مرز 450 گرم گذشته .  سوراخهای بینیت باز شده و می تونی نفس بکشی ، اما ریه هات به زمان بیشتری برای تکامل نیاز داره .سایر اندامهات به طور کامل رشد کرده اند .  مغزت هم  به سرعت در درون جمجمه ات که حالا چهار تکه است و هنوز کامل بسته نشده رشد می کنه . لبهای نازت حالا بیشتر قابل تشخیص هست و چشمهات گهگاه...
26 آذر 1391

مادرانه ها

هنگامی که هر سلول بدن تو بخندد، هر بافت وجودت از شادی بلرزد، به آرامشی عظیم دست می یابی! بگذار خنده ات، خنده ای از ته دل باشد. چنین خنده ای پدیده ای نادر است! کسی می تواند بخندد، که طنز آمیزی و تمامی بازی زندگی را می بیند. کوتاه ترین راه برای گفتن دوستت دارم لبخند است! شادی اگر تقسیم شود، دو برابر می شود! غم اگر تقسیم شود، نصف می شود! همیشه با دیگران بخندیم و هرگز به دیگران نخندیم! یادت باشد: "انسان های خندان و شاد به خداوند شبیه ترند!" کمی موسیقی گوش کن، برقص، بخند (حتی به زور)، آنگاه بنشین و نظاره کن آثار شگرف همین حرکات به اصطلاح اجباری را! فراموش نکن! همین لحظه را، اگر گریه کنی یا بخندی! بالاخره می گذرد، امتحان کن!  &...
22 آذر 1391

کودک عشق

اینجاست که کودک عشق پا بر دیوار دل می کوبد و به یادت می آورد که من عشقم، همانی که با تو و در تو زاده شده ام، کودک عشق، می خندد، دست می زند، پا می کوبد و اینگونه وجود خود را ابراز می کند! کودک عشق، هرگاه گرسنه شد می خورد، هرگاه تشنه شد می نوشد و هرگاه لذت می برد، پا می کوبد و بی تابی می کند! کودک عشق، فردا را نمی شناسد، دیروز را نمی داند، فقط زنده است و زندگی را می چشد، روز ها را نمی شمرد و با کسی مسابقه نمی دهد، تازه تازه می چیند و به همان اندازه که دلش می طلبد، دریافت می کند. حوصله گریه کردن ندارد، به هر بهانه ای می خندد و بی بهانه، می بخشد! کودک عشق نمی داند که می بخشد، فقط می بخشد. نمی داند چه معصوم است، فقط معصوم است. و نمی داند مجا...
13 آذر 1391