خاطرات مهد
مادر شدن یعنی عشق.... عشق یعنی نیمه شب تو خلوت و تاریکی دو تا چشم نگران بهت زل بزنه و وقتی دید کنارش هستی و آروم نوازشش میکنی یه لبخند بزنه و بازم بخواب بره عشق یعنی وقتی یه غریبه میبینه صورت کوچولوش و زیر گردنت قائم کنه و با دستاش محکم بغلت کنه و تند تند نفس بکشه عشق یعنی تو اوح گریه هاش وقتی صداش کنی پسرم. پسر قشنگم.یکی یه دونه ی مامان . با اشک های رو صورتش بهت لبخند بزنه و دستاش و باز کنه تا بیاد تو آغوشت و عشق یعنی.........مادر شدن! عزیز دل مادر دلم این روزا اصلا طاقت دوریت رو نداره تا ظهر که میام مهد دنبالت همش تو خیالم بغلت میکنم و می بوسمت قلبم تند تند میزنه نفسم به شماره میفته اما دلم می خواد بد...