روزای خوب کنار هم بودن
پسرم این روزای خوب کنار هم بودن و تو بغل هم خوابیدن دیگه داره تموم میشه کمتر از دو ماه دیگه مامانی باید بره اداره و شما هم باید بری مهد عزیزم. اینقدر به هم عادت کردیم که وقتی می خوابی دستتو می اندازی دور گردنم و پاهاتو می چسبونی به شکمم ، موندم وقتی رفتی مهد چطوری می خوابی . فکر کردن به موضوع مهد و اینکه تو نانازم باید صبح زود شال و کلاه کنی و بری مهد، از خواب نازت بیدار میشی دیوونم میکنه ، این روزا که هوا ابری میشه تا ساعت 10 صبح خواب ناز هستی و دلت نمی خواد پاشی . وقتی کنارت نباشم بهانه میگیری و مرتب میگی مام، یک لحظه هم دوست نداری از جلوی چشمات برم اون طرف ،. مهد که باید شش هفت ساعت باشی چیکار میکنی خدا کنه زود عادت کنی و برات محیطی...
نویسنده :
مامانی
8:44